جدول جو
جدول جو

معنی قیس انصاری - جستجوی لغت در جدول جو

قیس انصاری
(قَ)
ابن عبدالمنذر انصاری. از صحابیان است. وی در بدر شهید شد. آیت و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اءمواتاً در شأن او و اصحاب که در بدر شهید شدند فرودآمد. (تاریخ گزیده چ لندن ص 238). یکی از اصطلاحات پرکاربرد در منابع اسلامی، واژه صحابی است. این عنوان به یارانی اطلاق می شود که پیامبر را دیده اند، اسلام آورده اند و مؤمن از دنیا رفته اند. صحابه در شکل گیری اولیه اسلام، پایه ریزی اخلاق اسلامی و تثبیت حکومت اسلامی بسیار مؤثر بودند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
ابن ثابت بن المنذر بن حرام انصاری یکی از صحابیان است که در عقبۀ ثانی و بدر حضور داشت و در وقعۀ احدسوم هجری برابر 625 میلادی بقتل رسید. حسان درباره او گفته است: و منا قتیل الشعب اوس بن ثابت. (الاعلام زرکلی ج 1 والاصابه ج 1 ص 80). شناخت واژه صحابی ما را با بخشی از مهم ترین تحولات صدر اسلام آشنا می کند. این افراد نخستین مؤمنان، نخستین مهاجران و نخستین مدافعان اسلام بودند. آنان سنت پیامبر را از زبان خودش شنیده و آن را به نسل های بعدی انتقال دادند. به همین دلیل، بررسی آن ها ضروری است.
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ابن سعد بن عباده بن دلیهم انصاری خزرجی مدنی. از صحابیان است. شانزده حدیث از او نقل شده است. وی از نوابغ عرب و رئیس طائفۀ (خزرج) و حامل لوای انصار در مصاحبت پیغمبر است. در خلافت علی بن ابیطالب با وی نیز مصاحبت داشت و در جنگهای او حضور یافت و در جنگ صفین در مقدم لشکر قرار داشت و از طرف علی بحکومت مصر رسید و تا زمان معاویه زندگی کرد و بسال 58 هجری قمری از او گریخت و به تفلیس اقامت گزید و در آنجا بسال 60 هجری قمری بمرد. وی موی بصورت نداشت. (النووی ج 2 ص 61) (تهذیب ج 8 ص 39) (الاعلام ج 2 ص 800). رجوع به البیان و التبیین ج 1 ص 210 و ج 2 ص 68، 69، 121 و ج 3 ص 174، 268 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ صَ)
ابن ابی قیس انصاری. صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت، پس آیۀ (و لاتنکحوا مانکح آبائکم) درباره وی آمد. (الاصابه ج 2 ص 7)
لغت نامه دهخدا